زندگی نامه

“غلامرضا” سال ۱۳۲۲ در شهرستان «اشتهارد»، از توابع کرج، در خانواده‌ای متدین و پارسا دیده به جهان گشود. پدرش فردی باتقوا بود که مردم اشتهارد او را به صداقت و پاکی می‌شناختند. غلامرضا، مقدمات علوم اسلامی را در زادگاه خود طی کرد و در سال ۱۳۳۶ برای کسب فیض از محضر مدرسان حوزه علمیه، راهی قم شد. پس از گذراندن مکاسب و رسائل در دوره خارج، از محضر حضرت امام خمینی(س)، آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله اراکی کسب فیض کرد. همچنین به تحصیل در تفسیر، اخلاق و فلسفه اسلامی همت گماشت. در ماه‌های رمضان و محرم، به روستاها و شهرهای مختلف سفر می‌کرد و به تبلیغ و تشکیل کلاس‌های دینی می‌پرداخت. وی پس از واقعه ۱۵/۲/۱۳۴۲، سخنرانی‌های آتشین و روشنگر خود را با شهامت بیان می‌کرد و به خاطر سخنرانی‌های شورانگیزش، روز به روز بر مخاطبانش افزوده می‌شد. حجت‌الاسلام سلطانی به عنوان پیشتاز و جلودار حرکت‌های انقلابی در اوج‌گیری انقلاب، در اشتهارد شهرت یافت و در اکثر راه‌پیمایی‌ها شرکت داشت.
وی به دلیل سابقه درخشان و انقلابی خود، پس از پیروزی انقلاب، از سوی امام(س) به عنوان امام جمعه اشتهارد برگزیده شد. او علاوه بر مسؤولیت امات جمعه اشتهارد، در سنگر قضاوت نیز خدمت کرد و به عنوان قاضی و حاکم شرع کرج، بار سنگین قضاوت را نیز بر دوش کشید. ایشان مدتی به عنوان نماینده رهبری، در دانشگاه تهران به هدایت تشکیلات دانشجویی و نظارت بر روند اسلامی شدن دانشگاه پرداخت و مدتی هم در دانشگاه به تدریس در رشته حقوق و معارف اسلامی، مشغول شد، علاوه بر این شهید سلطانی تالیفات و تحقیقات ارزنده‌ای را در زمینه معارف دینی پدید آورد که از آن جمله می‌توان به “معاد یا آخرین سیر تکامل انسان ” و ” درس‌هایی از اقتصاد اسلامی” اشاره کرد.
شهید سلطانی در سال‌۱۳۶۳ به نمایندگی از سوی مردم مسلمان کرج، در مرحله اول انتخابات مجلس شورای اسلامی به مجلس راه یافت و در مجلس به عنوان عضو کمیسیون قضایی انجام وظیفه کرد او در تصویب قوانین اسلامی کوشید و برای عمران روستاهای محروم بسیار تلاش کرد. فعالیت در مجلس شورای اسلامی و تدریس در دانشگاه، فرصت اقامه نماز جمعه را از او سلب می‌کرد.
شهید سلطانی که عمری را در راه کسب علم و معرفت صرف کرده و سالها نیز در جهت تبلیغ و اشاعه ارزش‌های دینی و نیز اجرای قوانین الهی کوشیده بود، سرانجام دل و جان در گروی حضرت حق نهاد. او که با جمعی از مسوولان کشوری و لشکری به جبهه‌های جنوب سفر کرده بود، هنگام بازگشت از جبهه با هواپیمای «فرند شیپ»، در ۱۳۶۴/۱۲/۱، مورد اصابت دو موشک دشمن بعثی قرار گرفته و در شمال اهواز، به همراه جمعی از یاران و مسوولان، به خیل شهدای اسلام پیوست.

وصیت نامه

ای ملت عزیز اسلامی ایران:
باید بدانیم این جمهوری اسلامی، خون‌بهای ده‌ها هزار شهید و مجروح است. اگر ما امروز از آن حفاظت نکنیم، باید بدانیم در درگاه عدل الهی، جوابی نخواهیم داشت و روز شرمندگی خواهد بود. باید بدانیم آنچه امروز ممکن است خدای نکرده به انقلاب اسلامی ما ضربه بزند، هواپرستی‌ها و خودخواهی‌ها خواهد بود. بکوشید همه تابع حق باشید و از تفرقه دوری کنید که همه بدبختی‌های جامعه اسلامی ما در آن است. در خاتمه به همه جوانان، دانشجویان و دانش‌آموزان می‌گویم اگر بخواهیم استقلال و آزادی خود را حفظ کنیم، باید در تزکیه و تعلیم، به سر حد کمال برسید، که جامعه اسلامی به جوانان متدین و دانشمند احتیاج دارد.